🖤💜mery denty / مریـ دنتی💜🖤

🖤💜mery denty / مریـ دنتی💜🖤

اینجا وبلاگ مریـ دنتی است. با خدمت فراوان در خدمتتان هستیم.مدیر وب مریم هستم و امیدوارم از وب لذت ببرید.

خبر

🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 · 1402/05/21 14:05 ·

من خیلی فعالیت داشتم ببخشید اما نمی تونم رمانم رو ادامه بدم. متاسفانه به دلایلی نمی تونم رمانم رو ادامه بدم شما اگه کامنتا رو به بالای 3 تا برسونید(من اصلا اصلا مشکلم حمایت نیست) می تونم رمانم رو ادامه بدم

من عاشق شدم 4پ

من عاشق شدم 4پ

🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 · 1402/05/16 23:09 ·

مرینت لباس سرخ شده بود. ولی نمی تونست قبول کنه که عاشق شده.  چچون خودش عاشق یک نفر دیگه بود. یاد موقع هایی افتاد که نمی دونست بین آدرین و لوکا کی رو انتخاب کنه. مرینت خسته شده بود که یهو کنترلش از دست رفت و داد زد

🐞: نه نه من تو رو نمی خوام برووو

🐈‍⬛💔: هاند

فلیکس با مرینت جلو جلو رفت. 

🐞: چرا دنبالشم می کنی

🐈‍⬛💔:  من دارم راه خودمو میرم 

فلیکس از عمد جلوی پای مرینت رو گرفت و مرینت رو انداخت. اما وانمود کرد که کاری نکرده  .  ممرینتبا لباسای کثیف و موهای شلخته رفت به خونه . مرینت حتی یادش رفته بود که دفترچه خاطرات جدیدش رو بیاره. فلیکس سریعا رفت به خونه آدرین و گفت. 

🐈‍⬛💔: می بینی آدرین مرینت عاشقم شده. تواونقدر بی خاصیت شدی که حتی مرینت نگاهتم نمی کنه 

🐈‍⬛: هاند؟ فلیکس ازت انتظار نداشتم که اینکار رو با من بکنی

فلیکس با یک پوزخند به اتاقش رفت. 

 

تئوری

تئوری

🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 · 1402/05/16 13:39 ·

سلام اومدم با یک تئوری دیگه

 

اگه میراکلس قسمت بیستم(فک کنم) یا همون افمرا رو دیده باشید، می بینید که وقتی آدرین  تتو خونست از خودش تعریف می کنه: من خیلی خوش میوتیپم) یا یک همچین چیزی و همون کار پلگ رو تکرار می کنه. پلگ هم همینطور: من از پنیر خوشم میاد ها ولی دیگه کم کم داره بو گند میده) یعنی داره جای اونا عوض میشه! فکر کنم وقتی هویت همو بفهمند کت نوار بودن میشه اصلی ترین شخصیت درویش و همون ماسک اصلیش که قبلا زده بود تغییر می کنه(میدونین که یعنی چی) این یک تئوری که امکان زیادی داره. شما میتونید نظراتتون را با ما کامنت کنید 

 

بای بای

من عاشق شدم پ3

من عاشق شدم پ3

🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 · 1402/05/13 23:09 ·

بعد از رقصیدند... 

🐞: خداحافظ پیشی

🐈‍⬛: خداحافظ بانو

کت نوار سریع تبدیل شد و رفت خونه. تغییر شکل داد و رفت توی تخت دراز کشید. کتاب لیدی باگ رو به دست گرفت و از خوشحالی گریه کرد. 

🐈‍⬛: بل... بل... بلاخره پ... پ... پلگ بلاخره

🐈‍⬛✨: خنگول 

آدرین تحمل نکرد و پلگ رو سیلی زد

 

🐈‍⬛✨: غلط کردم.پنیرام. حالا یک سوپرایز..

پلگ از تیکه پنیر های بوگندوش رو جلوی بینی آدرین اورد و آدرین مجبور شد عقب بره. 

🐈‍⬛: پلگ ناموسا خیلی خنگی

🐈‍⬛✨: هه هه هه

 

رمان من عاشق شدم 2پ

رمان من عاشق شدم 2پ

🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 🥀Maryam🐠 · 1402/05/12 15:02 ·

مرینت ماه ها بدون کت نوار با ابر شرور ها مبارزه کرد و دیگه صبرش تموم شد. رفت خونه و با تیکی حرف زد. 

🐞: تیکی بگو کت نوار کیه؟ 

🐞✨: مگه قرار نبود مخفی بمونه

🐞: اصلا مهم نیست. باید روش کنترل داشته باشم. 

مرینت سریع به اتاقش رفت و در رو محکم بست. دیگه امروز دیر میرفتند مدرسه. مرینت رفت مدرسه اما حالش مثل سابق نبود. آدرین نگران مرینت بود. 

🐈‍⬛:  مم مرینت حالت خوبه. 

🐞: نه

🐈‍⬛: چرا؟ 

🐞: الان حالم خوب نیست آدرین فقط تنهام بذار

مرینت  اونقدر تند دوید که یکی از برگه دفتر خاطراتش رو زمین افتاد و رسید به دست آدرین. 

 

رمز ۳۲۲